بردباری، جامه دانشمند است، پس مبادا که آن را به تن نکنی [امام باقر علیه السلام ـ در نامه اش به سعد خیر ـ]

shamim rooz

روزی روز گاری در دهکده ای  دور پسری با ما درش زند گی می کرد و با آن که بسیا ر کار

می کردند اما فقیر بو دند  بعد ا ز مدتی ماد ر پسرک به خاطر کا ر بسیار بیمار شد  و دربستر افتاد و حکیم ا ز ا و نا امید شد . اما به پسرک گفت که گیاهی د ر ته در یا  و جود دارد ود ر آن جا می روید که داروی درد ما د رت است اگر بتوانی آن گیاه را از ته  در یا به دست آ وری مادرت خوب

می شود. فردای آن روز پسرسفره نانی با یک سطل کو چک برداشت وبه کنار در یا رفت و با سطل کو چکش از د ر یا آب را بر می داشت ود ر طرفی دیگر می ریخت . یکی ا زماهی ها  که  بر روی آب مشغول بازی بود برای شاه ماهیها خبربردشاه ماهی ها بر روی آ ب آمد مد تی به پسرک نگاه کرد و رفت به نزد بقیه ی ماهی ها و به آن ها دستور داد گیاهی که پسرک می خواهد را برایش ببرند . ماهی ها گفتند : چه نیازی به این کاراست ا و که نمی تواند آب د ر یا را خالی کند و در یای به این بزر گی را خشک نماید شاه ماهی ها گفت : چرا می تواند من در چشم های او تصمیم را دیدم




افرین شهمیان ::: یکشنبه 87/11/6::: ساعت 10:2 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 5


بازدید دیروز: 1


کل بازدید :38765
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>لینک دوستان<<


 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<